محکومیت سقراط

تصویر محکومیت سقراط

سقراط در سال 469 قبل از میلاد درشهر آتن یونان دیده به جهان گشود. پدرش مجسمه ساز و مادرش قابله بوده است. او در جوانی شاگرد فیلسوفی به نام آرخلائوس بود و از آن پس به تمرین فلسفه پرداخت، بی آنکه هرگز چیزی در این باب بنگارد. در تمام سال ردا برتن می کرد و تقریبا همیشه پابرهنه بود. یک سردار مشهور آتن درباره او می گوید:

هر کس با سقراط گفتگویی را آغاز کند موضوع بحث هر چه باشد، سقراط به وسیله سوال و جواب او را چندان به این سو و آن سو می برد تا به جایی برساند که ناچار شود درباره زندگی کنونی و گذشته خود به سقراط حساب پس بدهد. در این جا نیز سقراط دست از سر او بر نمی دارد، پیش از آن که او را کاملا بیازماید و احوال درونی اش را در برابر دیدگانش قرار دهد.

روش سقراطی برای تفکر:

گزاره ای را بیابید که می خواهید درستی آن را اثبات کنید.
به عنوان مثال:
گزاره یک: عمل شجاعانه عقب نشینی در جنگ را در بر نمی گیرد.
گزاره دو: با فضیلت بودن مستلزم پول داشتن است.

سپس یک لحظه فکر کنید این گزاره ممکن است نادرست باشد پس به دنبال موقعیت ها یا زمینه هایی باشید که این گزاره در آن ها صدق نمی کند.

آیا می توان شجاع بود و با وجود این در جنگ عقب نشینی کرد؟
آیا می توان در جنگ پایداری کرد و با وجود این شجاع نبود؟
آیا می توان پول داشت و با فضیلت نبود؟
آیا می توان بی پول و با فضیلت بود؟

READ  مصدق چهره ملی

بنابراین اگر استثنایی پیدا شد تعریف باید نادرست یا حداقل غیر دقیق باشد:

در نبرد پلاته، اسپارتی ها چون با ایرانی ها رو به رو شدند بر جا نایستادند و گریختند ولی همین که صف های ایرانیان از هم پراکند، بازگشتند و به شیوه سواران بر دشمن تاختند و از میدان پیروز درآمدند.
از طرفی تحصیل سیم و زر باید با عدالت و خویشتنداری و دینداری همراه باشد وگرنه تحصیل سیم و زر به تنهایی فضیلت نیست.

بنابراین گزاره اولیه را باید مختصری تغییر داد تا استثناها را شامل شود.

همینطور اگر کسی برای گزاره های اصلاح شده استثناهایی بیابد باید این فرآیند را تکرار کرد.

سقراط در هفتاد سالگی با طوفانی شدید روبه رو شد. سه آتنی که سیاستمدار، شاعر و سخنور بودند به این نتیجه رسیدند که او فردی عجیب و شرور است و مردم آتن را از پرستش خدایان شهر سرباز زده و ساختار شهر را فاسد کرده است. از این رو علیه وی اقامه دعوی کردند.

از طرفی آتن به تازگی در جنگ شکست خورده بود و مقامات شهر به دنبال متهمی برای فرار از شکست می گشتند. این شد که دادگاه 500 نفری از هیئت منصفه با 220 رای مخالف و 280 رای موافق، سقراط را به مرگ محکوم کردند.

سقراط در دفاعیات خود گفت:

 سوگند می خورم که هیچ گاه خواسته و ناخواسته به کسی اهانت روا نداشته ام. البته چون وقت کم است نمی توانم درستی سخن خود را بر شما ثابت کنم. اگر قانونی مانند قوانین کشورهای دیگر داشتید که شما را بر آن می داشت تا درباره مرگ و زندگی در یک روز تصمیم نگیرید بلکه چندین روز صرف این کار بکنید می توانستم شما را قانع سازم، ولی در زمانی به این کوتاهی ممکن نیست کسی بتواند خود را از اتهامی به این سنگینی پاک کند.

READ  تئاتر ضرورت فرهنگی

این در حالی بود که سخنرانی سقراط به اوج عاطفی خود رسید و گفت:

اگر مرا از میان بردارید به آسانی نخواهید توانست کسی را پیدا کنید که مانند من از جانب خدا به یاری شهر شما فرستاده شده باشد. همچنان که اگر اسبی بزرگ و اصیل به سبب فربهی به تن آسایی گراید، به تازیانه و مهمیز نیاز پیدا می شود پس سخن مرا بپذیرید و مرا به حال خود گزارید. ولی گمان می کنم از سخنان من خواهید رنجید و چون کسی که از خواب خوشی بیدارش کرده باشند برآشفته خواهید شد و مطابق آرزوی آنوتوس بی پروا مرا خواهید کشت و دوباره به خواب سنگین فرو خواهید رفت.

او اشتباه نمی کرد وقتی رئیس دادگاه خواستار رای گیری مجدد و نهایی شد، 360 عضو هیئت منصفه به مرگ فیلسوف رای دادند. اعضای هیئت منصفه سقراط را به مرگ محکوم کردند و به زندان فرستادند.

وقتی روز موعود فرا رسید سقراط در خلوت خود تنها بود. همسر و سه فرزندش و دوستانش را برای ملاقات با او آوردند که به شدت اشک می ریختند، حتی زندانبان که مرگ عده زیادی را دیده بود برانگیخته شد تا دعاوی دردناکی را بر زبان آورد:

در این مدت تو را نیک شناخته ام و می دانم که دلیرتر و شریف تر و مهربان تراز همه کسانی هستی که تا کنون به این جا آمده اند… می دانی که چه فرمانی آورده ام. پس در امان خدا باش و بکوش تا چیزی را که راه گریز از آن نیست به بردباری تحمل کنی.

READ  توسعه ورزش همگانی

سپس مامور اعدام آمد، در حالی که جامی از شوکران در دست داشت. پس جام را به سقراط داد و سقراط در کمال متانت و بی آن که دستش بلرزد یا رنگش برگردد، جام را گرفت… سقراط جام را به لب برد و بی آنکه خم به ابرو آورد زهر را نوشید.

مقاله فوق به گزیده بخشی از کتاب تسلی بخشی های فلسفه اثر آلن دوباتن انتخاب گردیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.