شناخت انسان کامل از نظر اسلام دو راه دارد: یک راه این است که ببینیم قرآن در درجه اول و سنت در درجه دوم، انسان کامل را، اگر چه در قرآن و سنت تعبیر انسان کامل نیست و تعبیر مسلمان کامل و مومن کامل است، چگونه توصیف کرده اند. ولی به هر حال معلوم است که مسلمان کامل یعنی انسانی که در پرتو ایمان به کمال رسیده است.
در آیه ای از قرآن آمده است: امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم. کمال را در جهت عمودی بیان می کنند و تمام را در جهت افقی وقتی شی، در جهت افقی به نهایت و حد آخر خود برسد، می گویند تمام شد و زمانی که شیء در جهت عمودی بالا رود می گویند کمال یافت. کمال در جایی است که یک شیء بعد از آنکه تمام هست باز درجه بالاتری هم می تواند داشته باشد. اگر این کمال برای شیء نباشد باز خود شی هست ولی با داشتن این کمال یک پله بالاتر رفته است.
کمال انسان در تعادل و توازن اوست، یعنی انسان با داشتن این همه استعداد های گوناگون آن وقت انسان کامل است که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد که علما می گویند اساسا حقیقت عدل به توازن و هماهنگی بر می گردد.

صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
آیا از نظر معیارهای اسلامی، انسان کسی است که درد دیگران را داشته باشد؟ یا کسی است که فقط درد خدا را داشته باشد؟ از نظر معیارهای اسلامی، انسان کسی است که درد خدا را داشته باشد و چون درد خدا را دارد، درد انسانهای دیگر را هم دارد.
هر صاحب مکتبی که مکتبی برای بشریت آورده است، نظریه ای درباره کمال انسان و یا انسان کامل دارد. در آن چیزی که به نام اخلاق نامیده می شود گفته می شود اگر انسان دارای آن خصلتها باشد، به مقام عالی انسانیت نائل شده است و این خود تعبیر دیگری از انسان والا، انسان برتر یا انسان کامل است.
می توان گفت برای رسیدن به کمال باید با دلی سرشار از عشق الهی از منظری که عارف به آن می رسد و فکر و اندیشه ای درست از مسیری که فیلسوف به آن می رسد و روحی آرام از راهی که حکیم به آن می رسد، دست یافت.
این تعبیر هم از قرآن است: قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم بزرگترین باختنها و بزرگترین باختن در قمارها این است که انسان خود را ببازد.
ای که در پیکار، خود را باخته
دیگران را تو ز خود نشناخته
ته به هرصورت که آیی بیستی
که منم این، والله آن تو نیستی

از دیدگاه مطهری قدرت اینست که حق همیشه پیروز است، پیروزی باطل موقت است، سیادت و اخلاق لازمه رسیدن به قدرت است، علم و ثروت لازم و ملزوم هم هستند و بایستی در خدمت انسانیت قرار گیرند. در اسلام، قدرت یک ارزش از مجموعه چندین ارزش متعالی در انسان است. وقتی این ارزش در کنار سایر ارزش ها قرار گرفت، آنوقت شکل دیگری پیدا می کند.
پیغمبر قدرت اراده را در مقابل میل نفسانی مطرح کردند. زور فقط این نیست که انسان سنگی را از زمین بر دارد و قدرت فقط این نیست که وزنه بسیار سنگینی را به دوش کشد. این یک نوع قدرت است که قدرت عضلانی است. نه اینکه بخواهم بگویم که این نوع قدرت کمال نیست، زور هم برای انسان یک کمال است. ولی بالاتر از قدرت عضلانی- که در بازو و عضلات انسان هست- قدرت اراده است. قدرت اراده این است که انسان بتواند در مقابل مشتهیات نفسانی خود ایستادگی و مقاومت کند.
در اینکه از نظر اسلام خدمت کردن به خلق و احسان به مردم، خودش یک ارزشی از ارزشهای انسانی و الهی است هیچ شکی نیست. محبت و خدمت به مردم و درد مردم را داشتن، از نظر اسلام خود یک کمال و یک ارزش و یک نیکی است و مقامش هم بسیار عالی است، ولی اسلام با انحصارش مخالف است. فیاضیت نیز برای انسان کمال است و همانطور که فلاسفه ثابت کرده اند فیاضیت، جود و بخشش یکی از صفات کمالیه است که حتی صفت ذات واجب تعالی هم هست و لهذا ذات واجب تعالی خودش فیاض علی الاطلاق است.

مکتب حقیقی در اینجا این است که اولا این مطلب که من باید تبدیل به ما شود یکی از شرایط انسان کامل است و ما این را قبول داریم، اما اینکه کسی خیال کند به صرف اینکه من انسان تبدیل به ما شد، انسان کامل شده است صحیح نیست. مکتب سوسیالیسم باز یک مکتب تک ارزشی است. این نظریه که تمام ارزشهای انسانیت منحصر است به اینکه من تبدیل به ما شود، درست نیست. چندین ارزش دیگر غیر از تبدیل من به ما وجود دارد که همه مکتب هایی که قبلا شرح دادیم هر کدام لااقل به یک ارزش، درست توجه کرده اند. پس تنها یک چیز را ارزش انسانی دانستن، درست نیست.
ثانیا این من آن وقت واقعا و حقیقتا تبدیل به ما می شود که قبلا تبدیل به او شده باشد یعنی همان نظریه عرفا من بدون آنکه قبلا تبدیل به او شده باشد تبدیل به ما نمی شود. راه ما شدن من ها این است که اول من ها او بشوند، یعنی ایمان به خدا پیدا شود.