پروین اعتصامی

  • از
تصویر پروین اعتصامی

رخشنده اعتصامی متولد 25 اسفند 1285 در شهر تبریز معروف به پروین اعتصامی، شاعر ایرانی دوره معاصر به شمار می رود. او بیشتر به دلیل به کار بردن سبک شعریِ مناظره در شعرهایش معروف است. مضامین و معانی اشعار او، توصیف‌کننده دلبستگی عمیق وی به پدر، استعداد و شوق فراوان او به آموختن دانش، روحیه ظلم‌ستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران و حمایت و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستم‌دیدگان است. همچنین از او به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد شده‌است.

پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) از رجال نامی و نویسندگان و مترجمان مشهور اواخر دوره قاجار بود. در کودکی با خانواده به تهران آمد. پایان‌نامه  تحصیلی خود را از مدرسه آمریکایی تهران گرفت و در همانجا شروع به تدریس کرد. پیوند زناشویی وی با پسر عمویش بیش از دو و نیم ماه دوام نداشت. وی پس از جدایی از همسر، مدتی کتابدار کتابخانه دانشسرای عالی بود. دیوان اشعار وی بالغ بر ۲۵۰۰ بیت است. این اشعار شامل قصاید، مثنویات، تمثیل ها و مقطعات می باشد.

 جایگاه پروین در ادبیات فارسی، جایگاه مهم و ویژه‌ای ذکر می‌شود و او را در زمره بزرگ‌ترین شعرای ایران زمین معرفی می‌کنند. استعداد ذاتی، سواد ادبی و استحکام شعری پروین، در کنار زبان روان و ساده و مضامین بکر و تازه در اشعاری که عمدتا بر مدار اخلاق و تعلیم سروده می‌شده،‌ او را شاعری بزرگ و بی‌مانند در میان شعرای معاصر جلوه می‌دهد. پروین را همینطور شاعری ساختار شکن نامیده اند چنانچه وقتی تخلص پروین را برای خود برگزید چنین نامی چندان در میان زنان ایرانی رایج نبود.

دیوان پروین شامل ۲۴۸ قطعه شعر است که ۶۵ قطعه آن به صورت مناظره می باشد. اشعار پروین مرکب از قصاید، قطعات ادبی، مفردات و مثنوی و غزل است که به گفته ملک الشعرای بهار، یکی به سبک شعرای خراسانی مخصوصا ناصر خسرو است که شامل اندرزها و نصیحت است و دسته دوم اشعاری که به سبک عراقی و فارسی به ویژه سعدی شیرازی است و از حیث معانی، در افکار و خیالات حکما و عرفاست. بیشتر مقطعات پروین، به طرز مناظره است که از آن نتیجه اخلاقی و حکمی می گیرد و بعضی از اشعارش، سرشار از مهر مادری و دلسوزی نسبت به یتیمان و تهیدستان می باشد. در ادامه برخی از تک بیتی هایی را که به طور پراکنده از این شاعر به جا مانده است ذکر می کنیم:

بکوش و دانشی آموز و پرتوی افکن    
که فرصتی که ترا داده‌اند، بی بدل است

READ  خلاصه سه شنبه ها با موری

——

دل پاکیزه، بکردار بد آلوده مکن      
تیرگی خواستن، از نور گریزان شدن است

——

طائری کز آشیان، پرواز بهر آز کرد    
کیفرش، فرجام بال و پر بخون آلودن است

——

خیال آشنائی بر دلم نگذشته بود اول      
نمیدانم چه دستی طرح کرد این آشنائی را

در شعرآتش دل که مناظره ای بین نرگس و لاله است پروین به ما درس زندگی می آموزد و نقش آفرینی، ایستادگی، عشوه گری و دلسوزی لاله را با بیانی بی نظیر می ستاید و در پایان آن را مختصری از نظام شگفت خلقت خداوند می خواند. در ادامه با هم این مناظره را می خوانیم:

به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر               
که هر که در صف باغ است صاحب هنریست

بنفشه مژده نوروز میدهد ما را                       
شکوفه را ز خزان وز مهرگان خبریست

بجز رخ تو که زیب و فرش ز خون دل است     
بهر رخی که درین منظر است زیب و فریست

جواب داد که من نیز صاحب هنرم                   
درین صحیفه ز من نیز نقشی و اثریست

میان آتشم و هیچگه نمیسوزم                        
هماره بر سرم از جور آسمان شرریست

علامت خطر است این قبای خون آلود               
هر آنکه در ره هستی است در ره خطریست

بریخت خون من و نوبت تو نیز رسد                 
بدست رهزن گیتی هماره نیشتریست

خوش است اگر گل امروز خوش بود فردا        
ولی میان ز شب تا سحر گهان اگریست

از آن، زمانه بما ایستادگی آموخت                    
که تا ز پای نیفتیم، تا که پا و سریست

یکی نظر به گل افکند و دیگری بگیاه                
ز خوب و زشت چه منظور؟ هر که را نظریست

READ  هنر خوشنویسی

نه هر نسیم که اینجاست بر تو میگذرد             
صبا صباست، به هر سبزه و گلش گذریست

میان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند         
که گل بطرف چمن هر چه هست عشوه‌گریست

تو غرق سیم و زر و من ز خون دل رنگین          
بفقر خلق چه خندی، تو را که سیم و زریست

ز آب چشمه و باران نمی‌شود خاموش                
که آتشی که در اینجاست آتش جگریست

هنر نمای نبودم بدین هنرمندی                        
سخن حدیث دگر، کار قصه دگریست

گل از بساط چمن تنگدل نخواهد رفت              
بدان دلیل که مهمان شامی و سحریست

تو روی سخت قضا و قدر ندیدستی                  
هنوز آنچه تو را مینماید آستریست

از آن، دراز نکردم سخن درین معنی                
که کار زندگی لاله کار مختصریست

خوش آنکه نام نکوئی بیادگار گذاشت               
که عمر بی ثمر نیک، عمر بی ثمریست

کسیکه در طلب نام نیک رنج کشید                   
اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست


و در شعر توشه پژمرگی مناظره ای دیگری بین لاله و نرگس می سراید و در اینجا برمزیت و نکته های زندگی نرگس نسبت به لاله دلایلی را مطرح می کند. از مقایسه این دو مناظره می توان پی برد که پروین به نقش آفرینی و وجود عدالت در تمام پدیده های خلقت پی برده است و با شعر زیبای خود به ترسیم جایگاه و شان هر یک پرداخته است که در ادامه با هم می خواینم:


لاله‌ای با نرگس پژمرده گفت                       
بین که ما رخساره چون افروختیم

گفت ما نیز آن متاع بی بدل                        
شب خریدیم و سحر بفروختیم

READ  ترسیم پرچم برزیل با فتوشاپ

آسمان، روزی بیاموزد ترا                           
نکته‌هائی را که ما آموختیم

خرمی کردیم وقت خرمی                            
چون زمان سوختن شد سوختیم

تا سفر کردیم بر ملک وجود                       
توشه پژمردگی اندوختیم

درزی ایام زان ره میشکافت                      
آنچه را زین راه، ما میدوختیم

پروین اعتصامی در فروردین 1320 پس از کسب افتخارات فراوان در سن 34 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه در گذشت. پیکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی‌ اش در شهر قم و کنار مزار پدرش در جوار حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپردند. پس از مرگش قطعه شعری از او یافتند که معلوم نیست در چه زمانی برای سنگ مزار خود سروده بود. این قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند، آنچنانکه یاد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.