مشارکت عمومی و خصوصی، یک مشارکت بین بخش دولتی و بخش خصوصی به منظور ارائه یک پروژه یا خدماتی است که به طور سنتی توسط بخش دولتی ارائه می شود. مزیت این مشارکت این است که مهارتهای مدیریتی و هوش مالی کسبوکارهای خصوصی میتواند ارزش پولی بهتری را برای مالیات دهندگان ایجاد کند که از مراتب همکاری مناسب بین بخشهای دولتی و خصوصی استفاده شود.
این مشارکت می تواند کیفیت، کارایی و رقابت پذیری خدمات عمومی را افزایش دهد. میتواند ظرفیتهای محدود بخش عمومی را تکمیل کند و منابع مالی اضافی را در محیطی با محدودیتهای بودجه تامین کند. بهترین استفاده از کارایی عملیاتی بخش خصوصی می تواند کیفیت را برای عموم مردم به ارمغان آورده و توانایی تسریع توسعه زیرساخت ها را افزایش دهد.
مشارکت های دولتی و خصوصی اجازه می دهد تا پروژه های دولتی در مقیاس بزرگ مانند جاده ها، پل ها یا بیمارستان ها با بودجه خصوصی تکمیل شوند. این مشارکتها زمانی به خوبی کار میکنند که فناوری و نوآوری بخش خصوصی با مشوقهای بخش عمومی برای تکمیل کار در زمان مقرر و در چارچوب بودجه ترکیب شوند. خطرات برای شرکت خصوصی شامل افزایش هزینه، نقص فنی و ناتوانی در برآورده کردن استانداردهای کیفیت است، در حالی که برای شرکای عمومی، هزینه های استفاده توافق شده ممکن است توسط تقاضا پشتیبانی نشود.
هیچ تعریف محدود کننده ای برای مشارکت عمومی و خصوصی وجود ندارد، به عبارتی هرگاه نمایندگان مردم و بخش خصوصی بر سر یک میز نشستند و بر سر موضوعی به توافق رسیدند نوعی مشارکت بخش خصوصی و دولتی اتفاق افتاده است.
اگرچه فرودگاههای با مشارکت بخش خصوصی حدود 14 درصد از فرودگاههای سراسر جهان را تشکیل میدهند، این فرودگاهها بیش از 40 درصد از ترافیک جهانی را اداره میکنند. اما اگر توزیع ترافیک مسافری در نظر گرفته شود، دخالت فزاینده مشارکت خصوصی آشکار می شود. 41 درصد از ترافیک فرودگاه های جهانی توسط فرودگاه هایی انجام می شود که توسط سهامداران خصوصی مدیریت و/یا تامین مالی می شوند. سرمایهگذاریهای خصوصی اساساً سود محور هستند، با تمرکز بر کیفیت خوب خدمات مسافری.
مصاحبه های زیادی با مشاوران پروژه های مشارکت بخش خصوصی و عمومی صورت گرفته است از این مصاحبهها، ما در مورد روشهای غیرمعمولی شنیدیم که توسط رهبران موفقترین پروژهها برای جلوگیری از تأخیر در اجرای این طرحهای بزرگ و پرمخاطره، بیش از بودجه یا هر دو، مورد استفاده قرار میگیرد. ما دریافتیم که موفقیت پروژه ارتباط چندانی با تلاش برای وادار کردن همه طرفین به پایبندی به تعهدات قراردادی سختگیرانه ندارد.
درعوض، وقتی بررسی کردیم که چه چیزی منجر به روابط کاری سازنده در طول عمر این پروژه ها شده است، متوجه شدیم که آنها سه چیز مشترک دارند: تعهد به یک مشارکت قوی فراتر از شرایط قرارداد، مکانیزم های داخلی برای به اشتراک گذاشتن دیدگاه ها در مورد پروژه (به ویژه مشکلات و نگرانی ها) و راههای موثر برای بازگشت از شکست در ارائه.
در مرکز پروژههای زیرساختی موفق، ساختاری ساده اما دشوار وجود دارد: هر یک از طرفین باید به همان اندازه که به اهداف خود متعهد هستند، برای دستیابی به اهداف دیگران نیز متعهد باشند. قراردادها به تنهایی نمی توانند به این هدف دست یابند. اسناد حقوقی میتوانند مشخص کنند که چه چیزی باید درست پیش برود (مانند هزینهها، مسئولیتها، مراحل، تحویلها و تاریخها) و چه اتفاقی میافتد وقتی همه چیز به درستی پیش میرود.
اما آنها نمیتوانند هر چیزی را که ممکن است اشتباه پیش برود پیشبینی کنند، و نقشه راهی برای اصلاح سریع چیزها ارائه نمیکنند. این امر مستلزم آن است که رهبران هر بخش (اعم از دولتی و خصوصی) به طور منظم علایق و نگرانی های خود را به اشتراک بگذارند و به حل آنها کمک کنند. بخش مهمی از این امر این است که هر یک از طرفین منافعی را در پروژه ای که ممکن است در قرارداد بیان نکرده اند و ممکن است منافع طرف های دیگر نباشد، تصدیق کنند.
در مصاحبهها و کارهای مشاورهای خود، به ندرت دریافتهایم که شرکای عمومی و خصوصی علایق خود را در پروژهای فراتر از اهداف مشترکشان بیان کنند. چنین علایق ناگفته ای شامل رسیدگی به حداقل شکایات عمومی، ایجاد شهرت برای برنده شدن در کارهای آینده و کسب سود از پروژه (حتی اگر کوچک باشد) است. بیان چنین علایقی آشکارا و صادقانه یک عامل کلیدی موفقیت است.
در یک تحلیل اجماعی می توان گفت: سطح عوارض، تعرفه و فرمول تعدیل مناسب، توانایی های مقابله با نوسانات در نرخ بهره و ارز، تجزیه و تحلیل مالی درست و قوی، تخصیص منابع و شرایط وام های اصلی و تسهیلات انجام کار، برنامه های سرمایه گذاری بلندمدت همراه با شرایط پرداخت و برداشت مناسب، تخصیص ریسک مناسب از طریق ترتیب قراردادهای قابل اعتماد، از عوامل موفقیت در پروژه ها و همکاری های بین بخش خصوصی و دولتی هستند.
از طرفی دیگر جلب رضایت حداکثری شهروندان، پاسخگویی و رسیدگی به شکایات مردم، در نظر گرفتن سازوکارهای شرایط خاص و مدیریت بحران، نظارت بر کیفیت، تعرفه گذاری و چگونگی ارائه (خدمات، محصولات و زیر ساخت ها)، توانایی زمان سنجی و پیشبرد پروژه تا مرحله نهایی، سنجش توانایی مالی و تخصصی پیمانکار، اخذ تضمین های مناسب جهت حفظ تعهد طرفین و در نهایت مشارکت، مشاوره و همگام سازی فعالیت های بخش عمومی و خصوصی در فرآیند بلندمدت همکاری از مرحله طراحی، اجرا تا پیاده سازی و خدمات از عوامل حیاتی موفقیت در این عرصه می باشند.