کوروش که با نام کوروش بزرگ یا کوروش کبیر نیز شناخته میشود، بنیانگذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که به مدت ۳۰ سال، در بین سالهای ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد بر نواحی گستردهای از جهان حکومت میکرد.
کوروش بزرگ تاده سالگی در دامن مادرخوانده ی خود پرورش مییابد. هرودوت دوران کودکی کوروش را اینچنین وصف میکند: « کوروش کودکی بود زبر و زرنگ و باهوش، و هر وقت سؤالی از او میکردند بافراست و حضور ذهن کامل فوراً جواب میداد. در او نیز همچون همه ی کودکانی که به سرعت رشد میکنند و با این وصف احساس میشود که کم سن هستند حالتی ازبچگی درک میشد که با وجود هوش و ذکاوت غیرعادی او از کمی سن و سالش حکایت میکرد. براین مبنا در طرز صحبت کوروش نه تنها نشانی ازخودبینی و کبر و غرور دیده نمیشد بلکه کلامش حاکی از نوعی سادگی و بی آلایشی و مهر و محبت بود.
در زمان هخامنشیان به داوری و احقاق حق اهمیت داده می شد.«بیش از هر چیز دادگستری مورد توجه ایرانیان بوده است . چنانچه مردی بسیار بزرگ و باهوش که دیوکیس نام داشت میان قوم ماد قد برافراشت. مادها او را در دهکده خود به عنوان قاضی برگزیدند. ساکنان دهکده های دیگر نیز به سوی او شتافتند و دعاوی خود را به داوری او واگذار نمودند. روزی رسید که مردم به هیچکس جز او برای مرافعات خود رو نمی آوردند. سرانجام در یک انجمن همگانی به پادشاهی انتخاب شد. و او کسی نبود جز کورش بنیانگذار سلسله هخامنشی.
پیش از سال ۵۵۰ قبل از میلاد پارسها نقش به سزایی در تحولات دنیا بازی نمیکردند اما در این سال پیروزیها و فتوحات کوروش بر سلاطین همسایه آغاز گردید. کوروش یک نظامی نابغه بود، به طوری که بین سالهای ۵۵۰ تا ۵۳۹ پیش از میلاد با فرماندهی موفق لشکریانش پیروزیهای متعددی کسب نمود. گستردگی پهنه حکومت کوروش تا سال ۵۳۹ پیش از میلاد از شرق، رود سند در هندوستان و از غرب، آناتولی بود. این قلمرو حکومتی ۳۲۰۰ کیلومتر طول داشت.
کوروش را در میان پادشاهان ایران میتوان یک استثناء دانست که دوست و دشمن بر تأیید او کوشیده است. حتی اسکندر مقدونی با وجود یورش وحشیانه به ایران و تسخیر و آتش زدن تختجمشید به پاسارگاد، مقبره کوروش رفته، در برابر مزار آن بزرگمرد زانو زده و مراتب احترام خود را به کوروش کبیر بجا آورده است.
کوروش بزرگ پس ازنخستین فتح بزرگ خویش،نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ– همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب میکردند در مورداو اعمال نشد،که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود.
کوروش یک فرمانده نظامی موفق بود، او همچنین تشخیص داد که اگر میخواهد درآمدهای خراجی برای او فراهم کند، باید مناطقی را که فتح کرده بود با نظم اقتصادی خوب ترک کند. کوروش برای دستیابی به این هدف، پس از فتح منطقه ای، حاکمان محلی را بر جای گذاشت و به مردم محلی اجازه داد تا به سنت های مذهبی مورد علاقه خود ادامه دهند. این سیاست ها تضمین کرد که مناطق فتح شده از نظر اقتصادی به عملکرد خود ادامه می دهند و احتمال شورش آنها علیه او را کاهش می دهد.
استوانه کوروش یک اثر باستانی گلی است که اکنون به چند قطعه شکسته شده است که قدیمی ترین منشور شناخته شده حقوق بشر جهانی و نماد حکومت بشردوستانه او نامیده می شود. قدمت این استوانه به قرن ششم قبل از میلاد می رسد و در سال 1879 در خرابه های بابل در بین النهرین، عراق کنونی کشف شد. علاوه بر شرح شجره نامه کوروش، اعلامیه به خط میخی اکدی روی این استوانه مورد توجه بسیاری از محققان کتاب مقدس قرار گرفته است. تا شاهدی بر سیاست کوروش در بازگرداندن قوم یهود به دنبال اسارت آنها در بابل باشد.
ماهیت تاریخی این استوانه مورد بحث قرار گرفته است و برخی از محققان استدلال می کنند که کوروش فرمان خاصی صادر نکرده است، بلکه این استوانه سیاست کلی خود را بیان می کند که به تبعیدیان اجازه می دهد به سرزمین های خود بازگردند و معابد خود را بازسازی کنند. در واقع، سیاستهای کوروش در رابطه با رفتار با ادیان اقلیت به خوبی ثبت شده است. کوروش به داشتن نگرش کلی تساهل مذهبی در سرتاسر جهان شناخته شده بود.
این موارد نشان دهنده تمایل او به اجازه دادن به رعایای تسخیر شده برای حفظ سنتهای خود است، رویهای که در زمانی که حاکمان نه تنها سرزمینهای فتح شده، بلکه مردم ساکن در آنها را نیز «مالک» میشدند، سابقه نداشت. استوانه را عموماً «نخستین منشور حقوق بشر» میدانند و سلطنت کوروش را نمونهای برای حکومت با کثرتگرایی و مدارا میدانند.
کوروش توجه ویژهای به جامعهی زنان داشت و این موضوع به وضوح در تصاویر و کندهکاریها و ستونهایی که از آن دوران باقی مانده، قابل مشاهده است. او در هر نقشنگارهای و به هر بهانهای تصویری را از یک زن آورده تا نشان بدهد در جامعه هخامنشی زنان از اقتدار و توجه خاص برخوردار بودند. او بانوان ایرانی را به سمت و سویی سوق داد که در ادامه زنان بزرگی از دامان آن تفکر برخاستند و نامشان برای همیشه در تاریخ ماندگار ماند.
آرمانها و ایده آلهای او بسیار بالا بود؛ و به هیچ کس اجازه و حق قانونگذاری نمیداد مگر اینکه آن کس از لحاظ توانمندی از آنچه که دارد بالاتر باشد. از لحاظ یک رئیـس و مدیر و مجری، فراست و بـیـنش زیادی داشت، و خودش را یک شخص باهوش و معـقول نشان داده بود و در نـتـیجه میتوانست راحتر از جهانگشایان گذشته قانون بگذارد. انسانـیـت او مساوی بود با آزادی توام با افتخار، که همین باعـث میشد که او مردم را در یک سطح نگاه کند، که همین شخصیـت او باعـث شد که بقیه شاهان هم به او نگاه کرده و دنـباله رو او شوند. تاریخ حتی از این هم فراتر رفتـه و به او لقبهایی مانند نابغـه، سیاستمدار، مدیر و رهبر تمام مردها، و اولین مُبلغ و متخصص در فن لشکر کشی و تدابـیـر جنگی داده است. کوروش براستی و حقیـقـتاً که لیاقت دریافت کلمه ” کبـیـر ” را دارد.
با گذشت نزدیک به 2500 سال از مرگ او، هنوز سالانه هزاران نفر از آرامگاه کوروش کبیر در پاسارگاد، روستایی در استان فارس ایران دیدن میکنند. بازدیدکنندگان به مردی ادای احترام می کنند که از بینش و قدرت شخصیت برای اجرای اصلاحاتی برخوردار بود که به رعایای خود صلح می بخشید و به اصول حقوق بشر و تساهل مذهبی احترام می گذاشت. کوروش همچنین به خاطر دیپلماسی استادانه و رفتار بزرگوارانه اش با رقبای شکست خورده به یاد می آید.