صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام، مشهور به ملاصدرا یا صدرالمتألهین، یکی از برترین فیلسوفان ایرانی در چند قرن اخیر است. او در نتیجهی سالها تفکر و جستوجو، فلسفهای به نام حکمت متعالیه را بنیانگذاری کرد که پس از او توسط عالمان مسلمان گسترش یافت.ملاصدرا در طول زندگی خود حدود چهل کتاب در حوزههایی نظیر فلسفه، عرفان و علوم دینی نوشت و شاگردانی چون فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی را تربیت کرد.
وضع مالی خانوادگی ملاصدرا خوب بود و از کودکی توسط معلمان به او درس داده شد. صدرالدین محمد پسری بسیار باهوش، جدی، با انرژی، درس خوان و کنجکاو بود، که در مدت زمان کمی توانست دروس مختلفی مانند ادبیات زبان فارسی و عربی و هنر خط نویسی فرا گیرد.
صدرا هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که اندکی از علم فقه و حقوق اسلامی و منطق و فلسفه را آموخت و به عرفان علاقمند بود. او در دوران جوانی یادداشت هایی را نگاشته که بخوبی علاقه او را به ادبیات عرفانی بخصوص اشعار فارسی فریدالدین عطار، جلال الدین مولوی و عراقی و نیز تصوف ابن عربی نشان می دهد.

ملاصدرا در فقه، حدیث، تفسیر، کلام و عرفان، نجوم و ریاضیات نظری و مهندسی و معماری و پزشکی از شیخ بهایی بهره میبرد و در فلسفه نیز از دانش میرداماد فیلسوف ، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه بهره برد. ملاصدرا سفرهایی به اصفهان، شیراز، قم و مکه داشت و عمر خود را در راه عبادت، ریاضت، کشف و شهود، فلسفه، تفسیر، حدیث، تدریس و پرورش شاگردان سپری کرد.
آثار فلسفی و عرفانی ملاصدرا شامل الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه (معروفترین اثر صدرالدین شیرازی شامل نظرات فلسفی او در حکمت متعالیه است که در چهار فصل اول امور عامه وجود؛ دوم در جواهر و اعراض؛ سوم در خداشناسی و صفات او؛ چهارم در نفس و معاد)، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، رساله العرشیه، التعلیقات علی الهیات الشفاء، تعلیقات بر شرح حکمه الاشراقمی بوده و آثار تفسیری و روایی وی شامل تفسیر قرآن کریم (تفسیر القرآن ملاصدرا شامل سوره فاتحة الکتاب و قسمت زیادی از سوره بقره و آیه نور و سورههای یس، واقعه، حدید، جمعه، سجده، طارق، الاعلی، الزلزال، الضحی و الطلاق است) و شرح اصول کافی (استفاده از روایات اهل بیت(ع)، وی را در تحریر معضلات و مشکلات علم اعلی و حکمت متعالیه یاری کرده و از مطالب و تحقیقات او روشن است که یکی از علتهای برتری او بر استوانههای فن حکمت در دوران اسلامی، انس عجیب او با آیات قرآن و آثار نبوی(ص) و روایات اهل بیت(ع) است.) اسرار الآیات (شامل شرح، تاویل، و تفسیر آیات قرآنی و احادیث نبوی و اهل بیت است).

معاد جسمانی از ضروریّات ادیان آسمانی از جمله اسلام است، بنابراین لازمة مسلمان بودن است. تاریخ اندیشة اسلامی شاهد تلاشهای متفکّران و فیلسوفان مسلمان برای اثبات عقلانی معاد جسمانی و تبیین حیات پس از مرگ است.
در میان فیلسوفان متأخّر اسلامی، شاخصترین چهرهای که برای اثبات معاد جسمانی – با روش فلسفی – اهتمام ورزیده است، ملاصدرا است که سعی کرده معاد جسمانی را آنگونه که خود میفهمد با برهان ثابت نماید. وی حلّ این مسأله را از الهامات الهی و یکی از نوآوریهای فلسفی خود به شمار آورده است.
تا پیش از میرداماد بحث اصالت وجود یا ماهیت، به صورت جدی مطرح نبوده است. اگر چه در میان کلمات فلاسفه گاهی عباراتی در رد یا تأیید این دو دیده میشود، اما به صورت یک مسأله مستقل طرح نشده است. میرداماد با طرح این مسأله خود به اصالت ماهیت رأی داد. ملاصدرا هم تا مدتی به تبع استادش گرایش به اصالت ماهیت داشت. ملاصدرا با طرح استدلالهایی رأی به اصالت وجود داد. این مسأله در فلسفه ملاصدرا بسیار اهمیت دارد و مبنای بسیاری از مسائل دیگر است.
حرکت جوهری، حرکت ذاتی اشیا است که منشا حرکت ظاهری یک پدیده بوده و موجب تغییر در ذات یک شی میشود. به این مفهوم که حرکت جوهری حرکت در اصل شی است. برخی بر این عقیدهاند که حرکت جوهری را ابتدا هراکلیتوس بیان کرده بود و برخی دیگر آن را از ابتکارات ملاصدرا میدانند. صدرالمتألهین در برابر فیلسوفانی که با حرکت جوهری مخالف بودند با استناد به آیات قرآن، خداوند را راستگوترین حکیم معرفی کرده و او را اولین حکیمی دانسته که قول به حرکت جوهری را در قرآن بیان کرده است و بعد از آن از آنولوجیای ارسطو و ابن عربی گفتههایی در تایید حرکت جوهری نقل میکند.

ملاصدرا در تالیفاتش، حرکت را در مباحث مربوط به الهیات مطرح کرده؛ چون از نظر او حرکت، نحوه وجود و نوعی از هستی است که در نتیجه بودن، دو گونه است؛ یکی بودن ثابت و دیگری بودن متحرک. به این دلیل، حرکت در حکمت متعالیه در مابعدالطبیعه تعریف میشود.
در باب خداشناسی می توان گفت اگرماهیت ذات الهی باشد و وجود هستی اصالت با ماهیت است و چنانچه وجود هستی خداوند و ماهیت صفات الهی باشد اصالت با وجود است. همینطور در باب انسان شناسی اگر وجود جسم و ماهیت باطن باشد اصالت با وجود است و اگر ماهیت باطن و وجود ظاهر باشد اصالت با ماهیت است.
اصولاً دو گروه در روش شناسی ملاصدرا وجود دارد. یک گروه اساساً با هر نوع نظام مندسازی دانش و رویکرد روش شناختی در حکمت متعالیه مخالف بودند. گروه دیگر معتقد به ساختارمند بودن دیدگاه ملاصدرا هستند. آنها معتقدند که برای ملاصدرا رویکردی سازگار و روش شناختی وجود دارد.